منوی دسترسی
دوزبانه بودن چه معایب و مزایایی دارد؟

بررسی معایب و مزایای دوزبانه بودن

بررسی معایب و مزایای دوزبانه بودن

همانظور که در مقالات اخیر کاملا علمی و از منظر روانشناختی دوزبانگی و آسیب های احتمالی را مورد بررسی قرار دادیم حال میخواهیم معایب و مزایای آن را بررسی کرده و ببینیم که آیا دوزبانه بودن کودکان کار مفیدی است یا خیر.

معايب و مزاياي رويكردهاي تك زبانه يـا دو زبانـه بودن :

انگيـزه يـادگيري زبـان دوم و اينكـه كـودك دوزبانه بـا چـه كسي يا چه زباني صحبت ميكند، كي صحبت مـيكنـد يـا بـه چـه ميـزان و اينكـه چگونـه بـه ايـن درون داده ها عكس العمل نشان ميدهد، از جملـه عـواملي هسـتند كـه تعيين ميكنند

كودك دوزبانه به چـه ميزانـي مـيتوانـد در يـك محيط دو زبانه آن زبانها را ياد بگيـرد، بـا ايـن حـال دو رويكرد تك زبانه بودن يـا دو زبانـه بـودن در ارتبـاط بـا رشد گفتار و زبان و مشكلات احتمـالي بـه وجـود آمـده مطرح هستند.

در ايران كه داراي اقليتهاي قومي مختلف با گونه هاي زباني زياد ميباشد، شيوه غالب دوزبانه شدن از طريق آموزش رسمي است. مدرسه ميتواند به عنوان اولين و مهمترين متولي پرورش تواناييهاي زباني چنين افرادي باشد.

رويكرد تك زبانه بودن براي كمك به رشد گفتـار و زبان ظاهراَ منطقي مـي رسـد، ايـن رويكـرد بـر ايـن مبنـا شكل گرفته است اگر يادگيري يك زبان مشـكل اسـت يادگيري بيش از يك زبان ممكن است مشكلترباشـد وبنابراين با تك زبانه شـدن،

يـك بـار اضـافي را از دوش كودك برداشته و مشكلات كودكاني كـه دچـار تـأخير هستند را حل يا كم ميكنـد و دو زبانـه بـودن مـي توانـد براي كودك مشـكلاتي را فـراهم كنـد زيـرا زمـاني كـه كودك دوزبانه در معرض زبان آمـوزي قـرار دارد و هنـوز يـك
زبان به طور كامل در وي شكل نگرفته، مجبور اسـت بـه زبان دوم بينديشد و در آن واحد تفكرش را در دو قالـب متفاوت قرار دهد و چون واژگان دو زبان نيز با يكـديگر متفاوتند، لذا كودك در استفاده از واژه ها دچار تعارض و ترديد ميشود و در نتيجه يا بـه صـورت اشـتباه از آنهـا استفاده ميكند و يا بـراي اجتنـاب از عمـل اشـتباه اصـلاَ واژهايی را به زبان نميآورد و مجموع اين عوامـل دسـت به دست يكـديگر داده و رشـد گفتـار و زبـان و مهـارت يافتن كودك در اين زمينه را با مشكل مواجـه مـيكنـد.

مشــكل چنــين كودكــاني در ورود بــه مدرســه تشــديد ميشود زيرا آنها نه بـه زبـان مـادري خـود تسـلط كـافي دارند و نه به زبان رايج در جامعه خود و بـه جـاي اينكـه واقعاَ کودکان دو زبانه باشند، بـي زبـان هسـتند. ايـن كودكـان در زمان ورود بـه مدرسـه نـه تنهـا مشـكلات گفتـاري بلكـه اشــكالاتي در خوانــدن و نوشــتن نيــزدارنــد، نســبت بــه كودكان ديگر از واژگـان كمتـري برخوردارنـد و تلفـظ  آنها نيز معمولاَ مانند تلفظ اسـتاندارد صـداهاي آن زبـان نيستند. ايـن نـوع اخـتلال را نـوعي معلوليـت آموزشـي -
اجتماعي مي دانند .

اما به نظر ميآيد كودكان دو زبانـه بـا حـداقل تـأخير دو زبان را ياد ميگيرند و الگوي رشد آنها در دو زبـان، مطابق الگوي كاربرد در جامعه زبـاني اسـت و كودكـان تك زبانه هم ميتوانند زبان دوم را يـاد بگيرنـد و تـوالي رشد زبان دوم همانند توالي زبـان اول اسـت و بايـد بـين اختلالات زباني اوليه يعني اختلالاتي كه در زبان مـادري کودک دو زبانــه وجــود دارد و اخــتلالات ثانويــه يعنــي اختلالاتي كه تنها در زبان دوم خـود را نشـان مـيدهـد ، تمايز قائل شد . زيرا در كـودك دو زبانـه پايـه ي اساسـي رشد زبان همانند كودكاني است كه فقـط يـك زبـان را ياد مي گيرند؛ البته، زماني ممكن است قواعـد دسـتوري را مخلوط كنند يا اينكه از كلمـات دو زبـان در جمـلات مشابه استفاده كنند (اختلاط زباني) كه اين بخش طبيعـي رشد دو زباني، زبان است يا حتـي ممكـن اسـت، زمـاني كه زبان دوم شروع ميشود برخي از بچه ها مدت زيـادي صحبت نكنند. كه بعدها اصلاح ميشود و كودك سـير طبيعي را طي ميكند.

اين گروه معتقدند،دادن فرصتهـاي زيـاد بـراي شـنيدن و تمـرين كـردن و استفاده از هر دو زبان در هر موقعيتي فرصت توسـعه هـر دو زبــان را بــه كــودك مــيدهــد. بنــابراين شــيوه هــای يادگيري زبان دوم ميتواند به عنوان عامل تعيين كننده ای در توانايي هاي زبـاني کودکان دو زبانـه در زبـان دوم باشـد.

ميتوان با كاهش محدوديتهـاي تجربيـات زبـاني مـانع بروز اختلالات زباني در يادگيري زبان دوم شد. بنـابراين اين افراد با رويكـرد دو زبانـه بـودن ، معتقدنـد در تعـداد زيادي از موارد ديده شده است كـه تغييـر از دو زبـانگي به تك زبانگي، تأثيري در حـل مشـكلات نداشـته، بلكـه در عـوض تغييـرناگهـاني در رويكـرد زبـاني خـانواده ، مشكل را بهتر كرده است.

كودكي كه تا به حال (در تعامل با اطرافيان و مراقبت كننده ها) تنها با يـك زبـان از او مراقبـت شـده يـا مـورد محبت قرار گرفته، ناگهان با زبان ديگري براي ارتباط بـا وي اسـتفاده گـردد و ممكـن اسـت باعـث لطمـه ديـدن احساسات كودك شود، به قول زبانشناسی ،دو زبانه بودن اغلـب يـك اجبـار اسـت نـه انتخـاب و محـدود كـردن درون داد زبـاني بـه يـك زبـان بـدون توجـه بـه ويژگي هاي فرهنگي يك جامعه اقليت، در جامعهاي كـه تنوع زباني فراواني وجود دارد ميتواند نتايج منفي را در كودكان و والدين به وجود آورد و ميتواند كودكـان را در محيط خانوادگي محدود كند و الگوهاي تعاملي بـين والدين و كودك را تحت تأثير قـرار دهـد. بـا ايـن حـال برخي از آسيب شناسان گفتار و زبان براي كمـك بيشـتر به كودكان ، زبان اول را با آنها كار ميكنند .

در مورد كودكاني كه اصلاَ گفتار ندارنـد زبـاني كـه والدينشان با آنها صحبت ميكنند را انتخـاب مـيكننـد . بعد از پيشرفت كودك در اولـين زبـان ، بـه دليـل اينكـه مهـارتهـاي زبـاني كسـب شـده ، از اولـين زبـان بـراي برچســب زدن بــر روي چيزهــا، اســتفاده از افعــال و ... اسـتفاده شـده ، سـپس ايـن مهـارت بـه زبـان دوم منتقـل ميشود و از دوباره كاري در ارتباط با زبان دومي كه در مدرسـه بـه كـودك آمـوزش داده مـيشـود جلـوگيري ميگـردد . نظـر ايـن درمـانگـران ايـن اسـت كـه در کودکان دو زبان  فقط در كودكـاني كـه بـه درجـات بـالايي از دو زبانگي رسيده اند برتري شناختي يا عدم وجود مشكلات گفتاري و زبـاني مطـرح اسـت و بـراي كودكـاني كـه از سطوح پايينتري از دو زبـانگي قـرار دارنـد ايـن برتـري وجود ندارد.

با توجه به اين كـه هـر حركتـي از دو زبانـه بودن بـه تـك زبانـه بـودن نبايـد بـه عنـوان تنهـا راه حل مشكل انتخـاب شـود و بـا توجـه بـه مطالب بيـان شـده ،در بعضي موارد براي يك مدت كوتـاه مـيتـوانيم تـك زبانه بودن را براي كمك به فـردي كـه دچـار تـأخير در

گفتار و زبان است، استفاده كنيم اما نبايد شانس دو زبانه بودن را براي هميشه از كودك سـلب كـرد . آنچـه مهـم است، اين كه درمانگر بايد اين كودكان را حمايت نمايد تا هـر دو زبـان را در حـد توانـايي خـود بياموزند.

نظرات

Captcha
بازگشت به بالا